درب و داغون

من هستم و زندگی معمولی...بدون هیجان..بدون رسیدن به ارزوها و رویاهای کودکی.. شاید به گفته فرزاد حسنی مشکل از همونجایی آغاز شد که من برای تمام اهداف دوران کودکیم اسم آرزو و رویا رو انتخاب کردم..چون به گفته اون ما وقتی میدونیم نمیتونیم برسیم به اون اهداف اسمشونو میزاریم ارزو.. کاری به تحلیل و ابن حرفها ندارم.. واقعیت اینه که من امروز بر خلاف تمام اهداف و رویاهای کودکی و نوجوانی و جوانیم..یک زندگی کام درب و داغون...ادامه مطلب

درب و داغون...

اعصابم داغون هست.. از دست این الاغ عصبیم دوباره..نفهمی چنین ادمهایی حد مرز نداره..با اینکه میدونم خودش فهمید توهین داره میکنه با این کارش ولی مهم نیست که خودش فهمیده.. مهم این هست که در این سطح نفهمه.. من از بابت برخورد امروزش ناراحت نشدم چون رفتاری که داشت بیش از گذشته شعور خودش رو به معرض نمایش گذاشت....ولی واقعا دلم گرفت...... دلم به حال خودم و نسل خودم سوخت که سوختیم تو این کشور لجن گرفته.. وق درب و داغون...ادامه مطلب

نمیدونم نوشتن تو اینجا به دردر میخوره یا نه اصلا حالم رو خوب میکنه یا نه..ولی من صبح که از خونه میخوام 10 دقیقه رانندگی کنم بیام محل کارم انگار میخوام برم زندن انفرادی اوین. زیر دست بازجو. در صورتی که اینجا در 90% مواقع کسی کاری به کارم نداره.. اتاق مستقل دارم با کامپیوتر و اینترنت و میز و .. کلا به طور متوسط روزی 4 ساعت کار دارم و باقیش رو بیکارم.. به نسبت بقیه جاها دریافتی مناسب هست تقریبا.. ولی درب و داغون...ادامه مطلب